اولین چیزی که نی نی از مامانش خواست
سلام جوجوی من چطوری خوشملم ایشاله که حالت خوب باشه این روزا مامان نمیتونه خوب غذا بخوره و همش نگرانتم عزیزم این روزا بزرگترین کابوس زندگیم شده غذا خوردن ولی پریشب یه اتفاق خیلی خوب افتاد عشقم اولین خوراکیو از مامانی خواستی خیلی بی حوصله نشسته بودم منتظر بابای تا از سر کار بیاد و داشتم به این فکر میکردم که شام چی میتونه باشه اخه مامان بزرگت غذا درست کرده بود وقراربود شام بریم بالا همش به خودم میگفتم کاش شام یه چیز خوشمزه باشه و بتونم بااشتها بخورم خلاصه تو این فکرا بودم که یدفعه تو به مامانی گفتی که دلت اولویه میخواد اول پیش خودم فکردم که همه وسایلشو دارم خودم درس کنم ولی بعد دیدم نه نمیشه تو شیطون بلا داری مامانیو م...
نویسنده :
سوگند
13:18